بچه های دیروز از سال 1391 در بلاگ اسکای کار خود را آغاز کرد و هم اکنون به صورت مستقل در این سایت و شبکه های اجتماعی در حال فعالیت و خاطره بازی می باشد خصوصا برای بچه های دهه60 و 50
ده عدد زیادی بود تو بچه گی هامون !
ده عدد زیادی بود تو بچه گی هامون !
تا ده میشمردیم قایم می شدیم !
تا ده میشمردیم همدیگه رو پیدا می کردیم !
همدیگه رو ده تا دوست داشتیم !
یک تومن ، ده تا آبنباتیک توپ ، ده تا همبازی
یکبار قهر ، ده بار آشتی
یک بغل ، ده تا بوسه
یک کوچه، ده تا همسایه
یک دیدار ، ده تا نامه
این روزا توپ داریم ، همبازی نداریم
توی کوچه مون همسایه نداریم
قهر داریم ، آشتی نداریم
نامه ی عاشقونه نداریم
این روزا اندازه ده تا ، دیگه هیچی نداریم
راستی این روزا چی داریم ؟
بچه که بودم فقط بلد بودم تا ده بشمارم ٬ یک ٬ دو ٬ پنج ٬ ده ! نهایت هر چیز همین ده تا بود. از بابام بستنی که می خواستم ده تا می خواستم. مادرم را ده تا دوست داشتم. خلاصه ته دنیا همین ده تا بود و چقدر این ده تا قشنگ بود ولی حالا نمی دانم ته دنیا کجاست؟! نهایت دوست داشتن چقدر است؟! انگار خیلی هم حریص تر شده ام ٬ ده تا بستنی هم کفافم را نمی دهد! اما می خواهم بگویم که دوستت دارم. می دانی چقدر؟ به همان اندازه ده تای بچگی دوستت دارم